بنام او که "انسان" را آفرید،
آن هم از چه!؟ ودر چه اندازه ای نسبت به تمامیت هستی ، که اصولا نمی توان مرزی برای آن قائل شد!
یکی از خواسته های من در اینجا اینه که بتونیم ما رو بسازیم ؛ با دونستن این مطلب که درون یکایک ما پتانسیل هایی (در صورت زندگی نشدن پتانسیل هستند) هست با قابلیت ها ، قدرت ها و ... یی همانند او که در ابتدای این نوشته آومده .
اگر این پتانسیل ها رو در یک نوع طبقه بندی به صورت دو بخش جمعی و فردی بیان کنیم :
جمعی : قسمتی از داشته های هر کدوم از ما ، به لحاظ فراوانی مفهوم چندین و چند قابلیت وادراک و نه میزان استفاده شده از پتانسیل هر یک از این مفاهیم ، در همه مشترک ِ . با این توضیح معلوم ِ که اهمیت و کاتالیزرو بودن ما رو چطور می تونیم برای خودمون کمی بکنیم و مهم ِ که از چه روشی یک مفهوم کیفی رو به صورت کمی بیان کنیم . اما مهم ترین مساله برای بیان صحیح اون - بدون توجه به روش - اینه که (مثلا اگر بازه کمیت رو 100-0 تعریف کنیم) بدونیم 100 چیه که برای این دونستن باید ببینیم صاحب روش چه توضیحاتی داده.جالب اینه که صاحب این روش این 100 رو از همین قسمت از داشته هامون کشف کرده یا براش روشن شده .
(اهمیت وجود و نیاز به پیامبر-غیر از موارد استثنا؟)
فردی : این قسمت از داشته هامون هم متشکل از مفهوم چندین و چند قابلیت و ادراک ِ . مشترک بودن این قسمت با همه مفومی نداره ، ممکن ِ این اشتراک در موارد کمی به لحاظ تعداد نفرات ، تعداد و نوع مفاهیم و درصد اشتراک وجود داشته باشه .
اهمیت ما در این بخش ِ که خیلی پر رنگ می شه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر