۱۳۸۷ اردیبهشت ۱۴, شنبه

از پسر پیر



نگاه می کنید و آن را نمی یابید.

گوش می کنید و آن را نمی شنوید.

سعی می کنید و نمی توانید بدست آوریدش.

بالا،آن وضوح نیست و پایین آن تاریکی.

یکپارچه و بی نام ، جایی که همه شکل ها را در بر می گیرد.

شکل ِ بی شکل ، ظریف و ماورای درک.

نزدیک آن می شوید ، آغازی ندارد!

به دنبال آن می روید ، پایانی ندارد!

شناخت آن در توانایی نیست.

ولی با سادگی در زندگی خود می توانید آن شوید.

بدانید و بدانید از کجا آمده اید.

این عصاره خرد است.

ذهن خود را از همه افکار خالی کنید.

اجازه دهید تا دلتان آرام یابد.

نا آرامی ها را بنگرید و در بازگشت آن ها تفکر کنید.

هر موجودی در هستی به ماوایی مشترک باز می گردد.

بازگشت به این ماوا آرامش است.

اگر ندانید از کجا آمده اید در اندوه و گیجی به هر طرف می خورید.

و اگر بدانید ، ظرفیت تحمل تان بالا می رود.

هیچ نظری موجود نیست: